مانی شیرمرد کوچولو

مسافرت شیرین تبریز

1391/12/15 0:54
نویسنده : زهره
368 بازدید
اشتراک گذاری

مانی جون پسر گلم اولین بار که اومدیم تبریز تو خیلی کوچیک بودی 19 روزه بودی .الان 9 ماهه شدی گل پسرم. اسفند ماهه و ما برای تعطیلات عید اومدیم تبریز پیش آتا و آناو خاله جون لاله. قرار بود 15 بیایم ولی کاری برا بابات پیش اومد که مجبور شدیم 10 بیایم.قبل از ظهر روزی که حرکت کردیم تو برای اولین بار از لبه های تختت گرفتی و بلند شدی وایسادی تنهایی و بدون کمک من.اخه تازه شروع کردی چهاردست و پا راه رفتن رو. چند روز هم هست که از دستات کمک میگیری و به زور خودتو میکشی بالا.منم این لحظه ای رو که خودت تنهایی وایسادی رو شکار کردم که برات میزارم.البته اول کله راننده بیچاره رو کندی بعدشم خواستی آویز های تختت رو سرنگون کنی و بعععععععععععد هم وایسادی

 

قربون اون دستای خوشگلتاین پیروزمندانه نیگا کردنتو بخورم

امروز 14 اسفند هست.بعد از ظهر تو رو گذاشتم پیش آنا و من و خاله لاله رفتیم زعفرانیه دور زدیم.همش فکرم پیش تو بود ولی میدونستم که در دستان مطمئن آنا هیچ اتفاقی برات نمی افته.برگشتنی برات جوراب و بادکنک خریدم.این اولین بادکنکته و به گمانم خوشت اومده ازش:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا
15 اسفند 91 0:34
ماشالله.چه پسر نازی دارید.خدا حفظش کنه


مرسی زهرا جون.چشات نازه عزیزم
مامان آناهیدمهربون
24 اسفند 91 23:50
مامانی چه پسمل نازی داری ماشالا..بیشتر ازش بنویس لطفا
چند وقتشه؟اهل تبریزه؟


قربونت عزیزمو9 ماهشه. ساکن همدانه مانی جون