تصمیم برای نوشتن
مانی عزیزم خیلی وقت بود که میخواستم خاطرات بزرگ شدن تو رو بنویسم تا در اینده بتونی مروری بر گذشته ات داشته باشی قسمت امروز بوده. الان 9 ماهه که تو عزیز مامان به دنیا اومدی .کمی دیر شده ولی من سعی میکنم از ماههای گذشته هم چیزهایی برات بزارم.الان دو روزه که من اومدم تبریز پیش آنا و آتا. آنا خیلی کمکم میکنه و منم میتونم فرصت کنم وبلاگتو راه بندازم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی